هیچ و تنها هیچ

ساخت وبلاگ

دو سال گذشت، البته که اینبار با برنامه گذشت. البته که الان جایی هستم که تلاش کردم باشم. البته که این تغییر آرامش زیادی را همراه خودش آورد. البته که از اینجایی که هستم الان خوشحالم. فقط نمی دانم گام بعدی ام درست است ، نباید به همین تغییر کوچک که هزینه زیادی به همراه داشت قناعت کنم. نباید درگیر این آرامش مقطعی بشم و باید ادامه بدم.

اصلا برای چی این همه سخت می گیرم. اینجا در این دنیای جدید آدمها آنقدر عادی و راحت زندگی می کنند از اینکه این همه تلاش کردم تا این آرامش را ببینم در تغجبم. منطقی هست که هیچ درکی از آن همه تلاش نداشته باشند چون دنیای این آدمها فرق داره. ولی اینجا مقصد نیست اینجا یک مرحله از حرکت هست. نباید این را فراموش کنم. نباید درگیر شادی های مقطعی بشم... یا شاید باید همینقدر ساده بگیرم و شاید دارم خیلی سخت به همه چی نگاه می کنم.

خوب طبیعی است که این همه درگیر باشم، آدمها با انگیزه های متفاوت تری به کشور دیگه میرن... و من تنها انگیزم یک دلیل برای ادامه دادن بود... حالا اگه ثابت بشم دوباره پوسیدنم اتفاق می افته...

نباید به حرفهای آدمهای اینجا هم اعتماد کرد... نمی دانم مقصد بعدی می تونه من را راضی کنه یا نه... ولی هدفم شاید بتونه...

خدایا احتمالا توهم دیگه بیخیال میشی اینقدر که من درگیر چیزهای بی خودم. زندگی کردن هنر میخواد یعنی مثل آدمهای دیگه ، جوانب زندگی را مهم گرفتن هنر می خواد... هنوز هم نمی فهمم چرا باید برای ادامه زندگی دنبال دلیل باشم... چرا نمیشه یک جا که حسابی خسته ای ... تو هم به نتیجه برسی که این بسته اش هست... برگردد... خسته شد.

یعنی هنوز هم باید چیزی را پیدا کنم که نکردم... من دقیقا به کجا باید برسم و چه چیزی را باید بفهمم ...

چرا هنوز سرگردان تو این دنیای توام... جایی که آدمهایش مرا نمی فهمند... شایدهم من آدمها را نمی فهمم...

+ نوشته شده توسط آینه در شنبه سیزدهم اسفند ۱۴۰۱ و ساعت 21:37 |

یکی یه قرص آرامبخش بهم بده......
ما را در سایت یکی یه قرص آرامبخش بهم بده... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : honestspeech بازدید : 65 تاريخ : جمعه 19 اسفند 1401 ساعت: 14:07